انبوه متولي و مردم در انتظار:
پيشنهاد جديد براي مقابله با آلودگي هوا!
ايرن- همه تلاش استانداري، شهرداري، سازمان محيط زيست و هر نهاد ديگري که ميتواند در مقابله با آلودگي هوا نقشي داشته باشند، فعلا به انتقاد از طرح و گلايه از کوتاهي ديگران خلاصه شده است؛ شايد بد نباشد که يک بار هم شده، به جاي سرک کشيدن به کار ديگران، هر کدام از اين نهادها به روش مورد توافق کارشناسان خودش کار کند تا بلکه همافزايي رخ دهد!
هواي خرداد ماه آنقدر گرم شده که ميتوان گفت تابستان آغاز شده است؛ آغازي که معناي نخست آن براي ساکنين برخي از شهرهاي کشورمان، تشديد آلودگي و تنفس دشوار است.
به گزارش «تابناک»، از زمستان سال ?? که آبپاشي آسمان شهر تهران با هواپيماهاي سمپاش يک پيمانکار کشاورزي به اجرا درآمد تا چندي پيش که معضل ريزگردهاي وارداتي، اجراي دوباره اين طرح را به مخيله برخي مسئولان رساند، نزديک يک سال و نيم گذشته، ولي جالب است که هنوز در روي پاشنه قديم ميچرخد و جز همين طرح آبپاشي، طرح ديگري مطرح نشده است.
ماجرا به اين نقطه رسيده که مثلا در جبهه تهران، استانداري يک طرف ماجراست و درباره افزايش آلودگي هواي شهر تهران در اثر افزايش ريزگردها ميگويد: رفع ريزگردها از سطح شهر، يکي از وظايف اصلي شهرداري تهران است. در اين باره، به شهرداري اعلام شده براي کاهش آلودگي هوا و ريزگردهاي معلق، اقدام به آبپاشي سطح خيابانهاي شهر کنند که اين ابلاغيه هنوز اجرايي نشده است!
و در حالي که مسئولان استانداري بر علمي بودن اين پيشنهاد تأکيد دارند، قابل حدس است که پاسخ طرف دوم ماجرا هم گاه از حد استدلال گذشته و رنگ تمسخر به خود بگيرد که البته با در نظر گرفتن نوع تعامل دو طرف، شايد عجيب نيست.
اين در حالي است که سازمان محيط زيست ـ که طبيعتا وظيفه ذاتي نظارت بر اين موضوع را دارد ـ به دنبال مسائل کلانتر، همچون امضاي تفاهمنامه مالچ پاشي با طرف عراقي که پس از دو سال هنوز اجرايي نشده، رفته و با وجودي که ممکن است، گاه آبپاشي را کارساز نداند، هيچ الزامي نميبيند که در جنگ استانداري، شهرداري راه يافته و مثلا در کارگروه کميته اضطرار آلودگي هواي تهران به دعواي دو طرف، رسيدگي کند و حکميت را عهدهدار شود.
اکنون کافي است پاي نهادها و افراد حقوقي ديگر را هم به ماجرا باز کنيم تا منطق اين مجادلهها (بخوانيد دعوا!) برايمان بيش از پيش مشخص شود؛ جايي که وزارت بهداشت ميتواند حکميت ميزان مرگ و مير ناشي از آلودگي را عهدهدار شده و يا دست کم ميزان خطرات پيش روي مردم را بازگو کند که البته دريغ ميورزد؛ کارخانهداران و خودروسازان که تنها به فکر فروش خود هستند و گويي گذر مديرانشان به شهرهاي آلوده کشور ما نميافتد که اگر اين گونه بود، در گرانيهاي چندباره قيمت محصولاتشان، کمي هم به خاطر تجهيزات مقابله کننده با آلودگي بيشتر دريافت ميکردند تا دستکم چشم و گلوي خودشان به سوزش نيفتد!
بدين ترتيب ميتوانيم وزير صنايع را هم به جرگه افراد خنثي در بحث مقابله با وضع بغرنج کنوني بيفزاييم و حتي بابت تفاهمنامه انجام نشده در عراق، از وزير خارجه، معاون اول رئيس جمهور و حتي شخص رئيس جمهور هم گلايه کنيم.
البته حق خواهيد داد که اگر اين آلودگيها ذرهاي موجب ناامني و بيعدالتي شده باشد، ورود دادستان در قالب مدعي العموم و حتي جامعتر، ورود قوه قضائيه به ماجرا هم الزام خواهد يافت، چرا که برخي بر اين باورند، معضل از اين حرفها گذشته و به مرگ و مير شهروندان رسيده است؛ اصلا چند وقتي است که برخي در همين راستا آمار مرگ و مير ارائه ميدهند و کار بعضيها، تکذيب اين آمارها شده است!
با اين روند، سياهي سقف بالاي سرمان به اندازهاي متولي، محاسب، ناظر، مجري و ... به خود خواهد ديد که همه در عين مسئوليت داشتن، يا سکوت کردهاند که تعبيرش اين است، از فرط عادي بودن شرايط موضوعي براي بحث نداريم! و يا عملکردشان در قالب دستور به اين و آن و نقد عملکرد ديگران محدود مانده است.
بدين ترتيب معضل گسترش يافته آلودگي که چندين و چند شهر را در بر گرفته و البته با ورود گرد و غبار، ديگر منحصر به نوع دود و سياه هم نيست، نه تنها از فرط تعداد متوليان تقريبا به بيصاحبي رسيده است، بلکه چنار مغفول مانده که در ساليان گذشته، تنها طرح آبپاشي به عنوان راهکار عملي مقابله با آن مطرح شده و يک بار توفيق اجرا يافته است.
به عبارت بهتر، صرف نظر از طرح مالچ پاشي در هسته مرکزي توليد گرد و غبار در عراق که تفاهم نامه امضا شدهاش دو سال است عملياتي نشده، سازمان محيط زيست راهکار ديگري براي مبارزه با آلودگي هوا ندارد تا در اين مورد درست مثل شهرداري تهران رفتار کرده باشد که همه تلاشش را به نقد آبپاشي ميگذراند، ولي راهکار جايگزين ارائه نميدهد.
در واقع وقتي يک موضوع بسيار مهم را در بين اين همه نهاد گوناگون تقسيم کنيم، چه بسا دور از خرد باشد به دنبال نتيجهاي بهتر از اين باشيم؛ با افزايش گرماي هوا و افزايش ريزگردهاي عراقي، دوباره بحران در شهرهايمان پخش ميشود و دوبارهتر مديران استاني، محيط زيستي، شهرداري، بهداشتي و خلاصه همه يا به جان هم افتاده و خود را تنها خادم به ملت معرفي ميکنند و يا با در پيش گرفتن تاکتيک دوم، سکوت کرده و منتظر ميمانند تا آبها از آسياب بيفتد.
در چنين جوي است که راهکارهاي ارائه شده يا به انتقال کارخانجات حومه شهرها به صدها کيلومتر دورتر رسيده و مثل سنگ بزرگ، نزدني ميشوند و يا در حد فضاسازي ساده انگارانه مانده و مثلا با طرح نصب فنهاي دمنده بزرگ در برخي نقاط شهر يا ريختن چند بشکه آب در آسمان، به رغم عملي بودن، از قياسشان خلق را خنده آيد!
و البته شرايط نه به طرحهاي ما توجهي دارد و نه انتقادهايمان را ميشنود؛ تنها عملکرد ما برايش مهم است که هماکنون هيچ تغييري در آن به چشم نميخورد تا تابستاني داغ را متصور شويم که قرار است، برخي روزهاي آن از شدت آلودگي هوا ادارات و مدارس شهرمان تعطيل شود و هشدار به سالمندان و کودکان درباره عدم خروج از منزل از هر رسانهاي به سمتمان شليک شود.
شايد بد نيست که از نهادهاي مسئول و منتقد بپرسيم: آيا نميشود همه راهکارهايتان را بدون اينکه به کار ديگري کاري داشته باشيد، به انجام برسانيد تا شايد اندکي کارساز واقع شده و هم افزاييتان به سود مردم تمام شود؟
براستي، چرا وقتي مبارزه با يک معضل مطرح ميشود، هرگز نهادهاي مسئول موازي عمل نميکنند؟!
انتهای خبر // www.iren.ir // ایرن
|
نظرات شما عزیزان:
|